مهر به انسانیت، در دل مردم نیک سرشت، همواره موج می زند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی فداکاری برای انسانیت، بخشی از سرشت خوبان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی دلدادگی به انسانیت، نشان پاکی روان آدمیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی مهر تابان انسانیت، در سینه "اُرد"، جاریست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بی سواد و یا باسواد، هر چه هستی... انسان باش بی پول و یا دارا، هر چه هستی... انسان باش کارگر ساده و یا دیوانسالار، هر چه هستی... انسان باش انسان باش و بمان... که جهان میزبان و شاد از وجود توست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی سوگند به مهر که هیچ اندیشه ای، بی آن توان ایستایی ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ماندگارترین نوا، آهنگ مهربانی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی آواز مهربانی، از هر سنگ نگاره ای، ماندگار تر است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی مهربان باش تا جاودانه شوی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی براستی مهربانان، فرمانروایان گیتی اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بی هیچ چشمداشتی، همواره مهربان باش. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پاکترین آرزوها، د...
●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ _● ● _ فرگرد خرد و دانش _● ــــــــــ *دل بی درد و رها/سروده ی ف.شیدا ـــــــــ گر بود چنین قلبی از عقل جدا باشد آنرا که بوّد روحی غافل نشود از غم گر روح ندارد او نامش نبّود آدم گر کودک و گر پیر یست گر مرد و یا یک زن هر دل به مرام خود دارد غم این برزن اورا که به غهمایش پیوسته فرو رفته هر دم به خدای خود رنج وغم دل گفته آری شب بیداری از یک دل غمدار است از غصه بسی دلها غمدیده و بیدار است اینگونه دلی هر شب دستی بدعا دارد نجوای دلش هر شب رو سوی خدا دارد _______سروده ی: فرزانه شیدا_______ در بیشتر فرگرد هائی که تاکنون از آن سخن رفت همواره به نقش عقل وخرد تکیه بسیار شد وبارها نیز ذکر گردید که هرگز کسی به دانش وآگاهی مورد لزوم زندگی خود نمیرسد مگر آنکه بواسطه ی یادگیری .دین وتقوا ودانش معنوی وروحی وعلمی وبه روز کردن دانشهای زندگی خود در سطحی قرار گیرد که همگام با دنیا وجامعه پییش رود این گفته بر اساس اینکه ما هرگز در طول زندگی نیاز به دانائی های بسیار در زمینه های مختلف نیستیم تصوری عامی ست که عموم مردم تصور میکند که تا همان مقدار مد...
دفعه بعد که شایعه ای رو شنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید! در یونان باستان سقراط به دلیل خردودرایت فراوانش موردستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟ سقراط پاسخ داد: "لحظه ای صبر کن. قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تو میخواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی." مردپرسید: سه پرسش؟ سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم. اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ مرد جواب داد: "نه، فقط در موردش شنیده ام. "سقراط گفت:" بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است یا نادرست. حالا بیا پرسش دوم را بگویم، "پرسش خوبی" آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟ "مرد پاسخ داد:" نه، برعکس… "سقراط ادامه داد:" پس میخواهی خبری بد درمورد شاگردم که حتی د...
نظرات
ارسال یک نظر